در این پست راشل نویسنده کتاب عکاسی Natural Light عکاسی ما و کتاب عکاسی بچه ما،داستان پشت صحنه ي تصویري كه از دختر خود گرفته است را بازگو ميكند - عكاسي در نور خورشید در ظهر است.

من به ندرت مقدار قابل توجهی از زمان را به تنهایی با یکی از دوقلوهایم ميگذارنم. من دوست دارم هر كدام از آنها را به عنوان يك فرد شاخص و جداگانه شناسايي كنم.  اغلب زمان صرف شده با دخترم، کلور، بدون برادر دوقلو یا خواهر بزرگترش، در جایی مانند بیمارستان کودکان یا نزدیک آن قرار دارد. خوشبختانه دیروز فقط برای چکاب بيمارستان بوديم . هنگامی که ما به ماشین برگشتيم ، ظهر بود و خورشيد هنوز در آسمان بود (هنوز هوا روشن بود) و ما حداقل 2 ساعت بیشتر وقت داشتيم كه  از پارکینگ استفاده كنيم ( زمان باقي مانده در پاركينك به قدري بود كه بتوانم زمان بيشتري را با دخترم بگذرانم. بنابراین ما به گشت و گذار در پارک بزرگ که بیمارستان را احاطه کرده بود مشغول شديم.

من دوربینم را با خود به همراه داشتم(همانطور که تقریبا همیشه اين كار را ميكنم) و اگرچه ظهر بود، مدل کوچک من ميخواست كه از او عكس کودک بگيرم . هنگام عکاسی کودک، شما واقعا باید آماده باشید که در هر زمینه ای کار کنید زیرا بهترین عکس ها به تنهايي در هر زماني اتفاق می افتند ... نه فقط در طول ساعت جادویی زرق و برق دار قبل از غروب خورشید.

کلید عكاسي در ظهر دانستن چگونگی تغییر نور است. در این مورد، پارک گروه های کوچکی از درختان پر برگ داشت که به عنوان سایه عمل می کردند. براي متوقف كردن نوري كه در چنين محل هايي از بالاي سر ميتابد ، چندين جيز وجود دارد كه بايد مراقب باشيد.

مسئله اول، سايه روشن است

. اطمینان حاصل کنید که زمین و چهره ي سوژه تان را برای نقاط داغ و روشني که در آن نور خورشید به طور مستقیم از طریق شکستن نور در برخی از برگ ها تابيده شده است، اسکن می کنيد. در این مورد، من دخترم را کمی به نقطه ای حركت دادم که نور آن جا زياد بود، حتي یک پرتو نور خورشید روی گونه اش قرار گرفت.

دوم رنگ های منعکس شده است

. نور خورشیدي كه به چمن تابيده می شود ، سایه های بی رنگ و ناخوشايندي از چمن هارا به چهره ي سوژه تان می زند. نقطه ای که در آن جا پیدا کردم،صورت دخترم را قهوه اي سوخته كرد. اگر این موضوع در مورد شما صدق نميكند و شما اين حالت را دوست نداريد، ميتوانيد از يك حوله يا پتوي سفيد استفاده كنيد. آن را در مقابل سوژه ي خود باز كنيد در اين حالت آن شي ميتواند نور كافي را به صورت او منعكس كند و مانع از بسته شدن چشمان او توسط نور شود همچنين كودك ميتواند روي آن (حوله يا پتو) دراز بكشد. به من اعتماد كنيد.!

یک چیز سومي كه بايد رعايت كنيد و مراقب باشيد ،

 تعادل رنگ( سفید)است.

 من در این راه آسان به این نتیجه رسیدم چون ما فقط بازی مي کردیم و من تعادل خودکاررا انجام ميدادم . من به طور معمول، براي تنظيم كردن از روال هميشگي استفاده می کنم تا تمام تصاویر را در یک وضعیت نوري و روشنایي تهيه كنم. حتی اگر تعادل رنگی که تنظیم میکنید کمی کم شود و شما مجبور شويد تمام عكس کودک را با يك نور و رنك ثابت بگيريد ، ميتوانيد در اديت كردن و ويرايش عكس ها آن هارا برطرف كنيد تا در زمان صرفه جویی شود.

این عكاسي کودک کمی سرد و بي روح بود، اما من یک گرمي معين و خاصي به آن در فتوشاپ اضافه کردم. در حقیقت، تنها چیزی که من در فتوشاپ برای این عکس انجام دادم،اين بود كه دو اگزما را از پیشانی دخترم گرفتم. تمام عکاسی روزمره ي من كه از بچه هايم ميگيرم ، عكس درjpegاست . من به بحث   از RAW در برابر JPEG، در خطر از دست دادن راز حرفه ای کارت عضویت عکاسي ام در اینجا نیستم .  من در JPEG عكس ميكيرم. هنگامی که موضوع وبلاگ نویسي روزانه ي من در مورد عکس  ميشود، من یک فرد3 ساله با زمان محدود هستم . من می توانم لحن و تن تصارير را روي D3 ام تشخيص دهم و به توليد تصاويري كه دقيقا ميخواهم بپردازم. من به صرفه جويي زمان در پردازش كارم نيز اهميت ميدهم(زمان جيزيست كه در واقع ندارم و يا كم دارم!) (D3 داراي دو اسلات كارت حافظه است ! بس من از مشتريانم در هر دو  jpeg و RAW عكس ميگيرم تا كسي ناراضي نشود

به عكاسي کودک در در ظهر برگرديم. آخرین چیزی که آن جا يك مسئله بود تشعشات آفتاب ناشي از سلول هاي خورشيدي بود. اگرچه منطقه ای که سوژه من در آن قرار داشت، در سایه بود، من نیاز به متوقف كردن لنزشدم . وقتی که نور از درختان به لنز من می خورد ، خطوطی از دایره های درخشان که به صورت مورب در سراسر تصوير بود مانع از كار من ميشد، من دوست داشتم که خورشید به چمن های بلند که بین من و دختر من بود برخورد کند. با استفاده از دیافراگم گسترده و طول کانونی بلند چمن ها تبديل به رگه هايي در جلوي عكس من شدند و سايه ي دست من بالاي لنز، مانع از برخورد نور مستقيم با سنسور شد

اگر من یک دستیار داشتم و نیاز به عكاسي یک مشتری در ظهر داشتم، منعکس کننده ها و فلش خارجي ام را براي كنترل بيشتر نور باخود به همراه مي آوردم . اما درست مثل يك مادر مشغول من فقط چيز هاي خيلي اساسي و ضروري را به همراه داشتم نه همه چيز.